اصطلاحات رایج بازاریابی در موتورهای جستجو

اصطلاحات رایج بازاریابی در موتورهای جستجو

در این مطلب به معرفی اصطلاحات رایج بازاریابی در موتورهای جستجو پرداخته و هر کدام را بصورت کلی معرفی می کنیم. اگاهی از این اصلاحات رایج به شما کمک میکند تا مسیر خود را بهتر مشخص کنید . ما در این مقاله سعی کردیم هر اصلاح رو به صورت خلاصه و به ساده ترین شکل ممکن براتون توضیح بدیم . در کنار توضیحات سعی شده با استفاده از یک مثال مطالب برای شما کاربردی تر شود . بعضی از این اصلاحات در گوگل ادز هم کاربرد دارد و شما با یادگیری آن ها  میتوانید عملکرد بهتری در گوگل ادز داشته باشید

(Actual cost per click (CPC

هزینه‌ی واقعی هر کلیک : (CPC) – هزینه‌ی واقعی شما برای هر کلیک (هزینه بر اساس هر کلیک واقعی) مبلغ نهایی‌ است که شما برای هر کلیک در هر آگهی می‌پردازید. بعضی اوقات از شما مبلغ کمی – بعضی‌وقت‌ها بسیار کمتر- نسبت به حد نهایی هزینه‌ی هر کلیک (max CPC) دریافت می‌شود. این مورد از پرکاربردترین اصطلاحات رایج بازاریابی در موتورهای جستجو می‌باشد.
به عنوان مثال: تمایل دارم تا رقم ۱٫۷۵ دلار برای تبلیغات عکس‌های عروسی‌ام بپردازم اما خوشبختانه هزینه‌ی واقعی هر کلیک برای من ۱٫۶۰ دلار تمام شد.

(Advert – (Ad

آگهی: یک نتیجه‌ی اسپانسر شده که در صفحه‌ی نتایج موتور جست و جو (SERP) نمایش داده می‌شود. تبلیغات معمولا چند خط از یک متن هستند و ممکن است شامل عناصری همچون آدرس خیابان، نظرات کاربران و شماره تلفن شوند. 

Ad rank

رتبه‌ی تبلیغ: ارزشی که برای مشخص کردن موقعیت تبلیغ در نتایج جست‌و‌جو استفاده می‌شود. رتبه‌ی تبلیغ با استفاده از رقم پرداختی شما، نمره‌ی کیفی(شامل نرخ تعداد کلیک‌های مورد انتظار، مرتبط بودن تبلیغ و تجربه‌ی صفحات فرود) و تاثیر انتظار رفته از اکستنشن و دیگر فرمت‌های تبلیغی حساب می‌شود.

به عنوان مثال: “با بهتر کردن ربط تبلیغ و افزایش مبلغ پرداختی، توانستم رتبه‌ی تبلیغ رو بالا ببرم.”

Average ad position

میانگین موقعیت تبلیغ: موقعیت یا جایگاه تبلیغ شما در صفحه نتایج موتور جست‌وجو (SERP). موتورهای جست‌وجو بطور عمومی بالاترین موقعیت را به عنوان “موقعیت اول” در نظر می‌گیرند. اگر تبلیغ شما در نیمی از زمان در موقعیت یک باشد و در نصف دیگر در موقعیت دو، میانگین موقعیت تبلیغ شما ۱٫۵ خواهد بود.

به عنوان مثال: “میانگین موقعیت تبلیغ من، برای عکس‌های حیوان خانگی از ۷ به ۳ ارتقا یافت. خوشحالم!!!”

(Clickthrough rate (CTR

نرخ کلیک شدن (CTR) – : تعداد دفعاتی که مردم بر آیتمی کلیک می‌کنند در مقایسه با تعداد دفعاتی که مردم آن آیتم را می‌بینند. برای مثال، اگر تبلیغ شما ۱۰۰ بار دیده شده باشد و ۳ بار بر روی آن کلیک شده باشد، CTR  شما ۳ درصد خواهد بود CTR را می‌توان برای اندازه‌گیری اینکه کلمات کلیدی و تبلیغات شما چگونه عمل کرده‌اند، استفاده شود. از آنجایی که هیچ دستورالعمل مشخصی وجود ندارد، می‌بایست همیشه برای بهبود جایگاه CTR بکوشید.

به عنوان مثال” وقتی اطلاعات قیمت را به تبلیغ عکسهای عروسی‌ام اضافه کردم، توانستم کمی CTR ام را بهبود بخشم. این کار باعث شد افراد بیشتری بخواهند روی لینک کلیک کنند.”

Conversion rate

نرخ تبدیل: از موارد بسیار مهم در اصطلاحات رایج بازاریابی در موتورهای جستجو نرخ تبدیل یا کاورژن ریت است و به معنای ضریب تبدیل برای بازدید است که غالباً برای اندازه‌گیری عملکرد دیجیتالی استفاده می‌شود. برای مثال، اگر شما ۲۰۰ کلیک و ۵ دگرگونی دریافت کرده باشید، نرخ دگرگونی شما ۲٫۵ درصد خواهد بود.

به عنوان مثال:” نرخ دگرگونی‌ام رو با اضافه کردن کلمات “مشاوره‌ی رایگان” افزایش دادم – الان افراد بیشتری ثبت نام می‌کنند.”

(Cost-per-click (CPC

هزینه‌ی هر کلیک (CPC) – : حجم پول مورد نیاز برای ایجاد یک کلیک واحد بر یک تبلیغ دیجیتال.

به عنوان مثال: “من هزینه‌ی بسیار بیشتری برای هر کلیک روی تبلیغ عکس‌های عروسی خودم می‌پردازم چون رقابت تنگاتنگی در این حوزه وجود دارد.”

(Cost-per-conversion/Cost-per-acquisition (CPA

هزینه‌ی هر دگرگونی / هزینه‌ی هر مالکیت (CPA) –  : مقدار پول هزینه شده برای تبلیغات تقسیم بر تعداد دفعات دگرگونی به دست آمده از آن تبلیغات. همچنین به مدل قیمتی گذاری اشاره دارد جایی که تبلیغ کننده برای هر مالکیت مشخص باید مبلغی بپردازد.

حتما بخوانید: صفر تا صد تنظیم یک تبلیغ CPA در پنل گوگل ادز

Goals/conversions

اهداف / دگرگونی‌ها : تعداد کل فعالیت‌های موفق دنبال شده که بازدیدکنندگان وب سایت آن را کامل می‌کنند.

به عنوان مثال” وقتی شروع به ردیابی دگرگونی‌ها بر وب سایتم کردم، می‌توانستم ببینم چطور بازدید کنندگان بصورت آنلاین درخواست ثبت اتاق می‌کردند و در خبرنامه‌ی من ثبت نام می‌کردند.”

Impression

دیدن: اندازه گیری تعداد دفعاتی که یک تبلیغ نمایش داده می شود و لزوما به معنی آن نیست که بر روی آن کلیک شده باشد.

به عنوان مثال: ” بسیاری از افراد تبلیغ عکس‌های بچه‌ی من را می بینند اما بسیاری آز آنها کلیک نمی کنند، شاید باید بازنویسی کنم. ”

Keyword

کلید واژه: یک کلمه یا یک عبارت تایپ شده در موتور جست‌و‌جو، که کسب وکارها می‌توانند به عنوان بخشی از کمپین‌های تبلیغاتی خود آنها را هدف قرار دهند.

Landing page

صفحه‌ی فرود: اولین صفحه‌ای که شخص به هنگام رسیدن به وب سایت شما آن را مشاهده می‌کند. لزوما به معنی صفحه‌ی اول وب سایت شما نیست.

به عنوان مثال: ” یک کوپن به صفحه‌ی فرود خودم اضافه کردم، حالا بازدید کننده‌ها با دیدنش بیشتر مشتاق به خرید می‌شوند.”

Maximum bid/Maximum CPC

تقاضای حداکثر، حداکثر  CPC: بیشترین مقداری که شما حاضرید برای هر کلیک برای تبلیغ خود بپردازید. به عنوان مثال: ” تا ۲٫۲۵ دلار می‌توانم بپردازم و این بیشترین مبلغ پرداختی من خواهد بود، روی گنج که ننشستم!”

Organic listings

لیست‌بندی‌های ارگانیک: نتایج بیرون آمده از موتورهای جست‌وجو که شامل تبلیغات پرداخت شده هستند.

به عنوان مثال: ” تمایل دارم یک فرد حرفه‌ای به بهینه‌سازی برای موتورهای جست‌وجو استخدام کنم که موقعیت من را در لیست بندی‌های ارگانیک رشد دهد اما الان سرمایه گذاری در لیست‌بندی‌های پرداختی یک موفقیت خوب برایم بوده است.”

(Pay-per-click (PPC

پرداخت برای هر کلیک (PPC) : یک مدل تبلیغاتی است که تبلیغات کنندگان زمانی مردم بر تبلیغ‌هایشان کلیک می‌کنند، پول پرداخت می‌کنند.

به عنوان مثال: ” مدل PPC را دوست دارم – تنها زمانی پول پرداخت می‌کنم که روی تبلیغ‌هایم کلیک شود.”

Quality score

رتبه‌ی کیفیت: یک متغیر که از یک تا ده رتبه بندی می‌شود و برای مشخص کردن روشی که در آن تبلیغات در SERP لیست می‌شوند، استفاده می‌گردد. با بهبود بخشیدن رتبه‌ی کیفیت خود، با بهتر کردن کیفیت تبلیغات خود و آراستن آن به کلمات کلیدی، می توانید به موقعیت‌های تبلیغی بهتر و قیمت‌های کمتر برای هر کلیک دست پیدا کنید.

Query/search term

واژه‌ی مدخل/جست‌و‌جو: کلمه یا عبارتی که یک شخص در موتور جستجو برای یافتن چیزی که به دنبال آن هستند، وارد می کنند.

به عنوان مثال: ” وقتی مردم از واژه‌ی “آرایشگر” استفاده می‌کنند، آنها شاید دنبال نکاتی باشند بر اینکه چگونه می‌توانند خودشان این کار را انجام دهند یا چگونه کسی را پیدا کنند که آن را انجام دهد.”

(Search engine marketing (SEM

بازاریابی موتور جست‌وجو (SEM) – : شکلی از تبلیغات که به شما اجازه می‌دهد برای تبلیغات خود به جهت نمایش داده شدن در کنار نتایج جست‌وجوی کلید واژه ها، پول پرداخت کنید.

به عنوان مثال: “سئو یک فرآیند طولانی است، اما استفاده از SEM به من کمک کرد در زمان سریعی ترافیک بیشتری را برای وب سایت بیاورم”

(Search engine results page (SERP

صفحه‌ی نتایج موتور جست‌وجو (SERP) – : لیستی از نتایج نمایش داده شده در موتور جست‌وجو در واکنش به واژه‌ی ورودی شخص. SERPها شامل نتایج ارگانیک و همچنین تبلیغات هستند.

به عنوان مثال: “هدف من این است که وقتی کاربر کلمه عکاس عروسی را سرچ می‌کند من در صفحه‌ی SERP نمایش داده شوم”

چقدر این پست مفید بود؟

میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

اشتراک مقاله:
Picture of Farahnaz omanian