از زیر صفر تا Agency Rockstar

از زیر صفر تا Agency Rockstar

وقتی فقط یک سال از راه‌اندازی وی دیجیتال مارکتینگ گذشته بود، تصمیم گرفتم دوباره به نیوزیلند مهاجرت کنم. این بار هدفم فقط محک زدن دانشم تو گوگل ادز نبود؛ تشنه یادگیری بیشتر بودم. ایران جایی بود که استانداردهای موفقیت خیلی سریع قابل‌دستیابی بودن، چون نمی‌تونن خودشونو با بهترینای دنیا مقایسه کنن. من احساس می‌کردم برای رشد واقعی باید خودمو در سطح جهانی آزمایش کنم.

شروع از صفر

بعد از مهاجرت، مجبور شدم از صفر شروع کنم؛ در حد مدیریت یه وب‌سایت و یه اکانت گوگل ادز با بودجه ناچیز ۱۰۰۰ دلاری. شرایط سخت و ناخوشایندی بود، ولی باید از یه جایی شروع می‌کردم. یه بار اوایل دوران کرونا، مدیریت گوگل ادز شرکتی رو به عهده گرفتم که اقساطی محصولات می‌فروخت. تصمیم گرفتم تغییرات اساسی توی اکانت بدم تا نتایج عالی بگیرم، ولی بی‌تجربگیم تو مدیریت تغییرات سریع باعث شد نتایج افت کنه و در نهایت اخراج شدم. کار با گوگل ادز خارج از ایران کاملاً فرق داشت؛ چون اینجا فقط نتیجه مهم بود. برخلاف ایران که بیشتر روی نمایش تبلیغات تمرکز دارن، اینجا باید عملکردت با نتایج ملموس سنجیده می‌شد.

زمین خوردن و دوباره بلند شدن

بعد از اخراج، تونستم تو یه شرکت جدید شروع به کار کنم و همه چی داشت خوب پیش می‌رفت. یه کمپین مارکتینگ که روش کار کرده بودیم، تا فینال مسابقات بهترین کمپین نیوزیلند رفت و من مسئول تنظیم بخش گوگل دیسپلی و سرچش بودم. روزی که قرار بود نتایج رو اعلام کنن، با کلی ذوق و شوق رفتم شرکت تا همراه همکارا پخش زنده رو تماشا کنیم. اما قبلش مدیرم صدام کرد تو اتاقش.
گفت: «ماجرای وی دیجیتال مارکتینگ چیه؟»
گفتم: «نگران نباشین این فقط برای مشتری‌های ایران هست.»
ولی نظر اون چیز دیگه‌ای بود. گفت این تضاد منافع حساب می‌شه و نتیجه‌اش شد اخراجم.

تو اون شرایط، یه پیشنهاد خوب از یه شرکت بزرگ داشتم با حقوق بالا، ولی تصمیم گرفتم با حقوق کمتر تو آژانس استنلی استریت از یه موقعیت جونیور شروع کنم. شرایط سختی بود؛ اون‌قدر که حتی اجازه نداشتم تو جلسات با مشتری‌های بزرگ مثل مدیر مارکتینگ بریسکز و ربل اسپورت شرکت کنم. شغلم این‌قدر پایین بود که هرکسی به خودش اجازه می‌داد تو کارم دخالت کنه.

از طرف دیگه، وی دیجیتال مارکتینگ تو ایران داشت بزرگ‌تر می‌شد و یه تیم ۱۰ نفره رو مدیریت می‌کردم، ولی اینجا مجبور بودم برای هر چیزی به چندتا مدیر جواب پس بدم. با این‌که سخت بود، همیشه به این اعتقاد داشتم که اگه واقعاً کارِت خوب باشه، بالاخره یه روز دیده می‌شی و می‌تونی خودتو ثابت کنی.

اعتماد یک مدیر و اولین موفقیت 

وقتی جک، مدیر جدیدم، به شرکت اومد، همه‌چی عوض شد. جک یه مدیر خفن بود، هم کول، هم حرفه‌ای. سیگار و ردبول بخش ثابت روزاش بود و الانم مدیر کلاد گوگل نیوزیلنده! از همون روزای اول باهام خیلی رفیق شد، چون همیشه با شوخی‌هام می‌خندوندمش. ولی اوضاع کاری یه جور دیگه بود.

یکی از مشتریای اصلی که اسمش ایزابل بود، از عملکرد ما اصلاً راضی نبود. این خانم تو جلسات خیلی جدی و بداخلاق بود و می‌خواست بودجه ۴ میلیون دلاری سالانه رو به یه آژانس دیگه بده. جک اصلا برای همین اومده بود که این حسابو نجات بده. یه روز بهش گفتم: «من که چشم‌بسته همه‌چی رو می‌دونم، چرا منو نمی‌بری جلسه‌ها؟» گفت: «باشه، سری بعدی تو پرزنت کن.»

با تمام توان شروع به کار کردم. یه پرزنتیشن آماده کردم که پر از ایده‌های جدید و تکنولوژی‌های به‌روز گوگل بود. هرچی تو این حوزه یاد گرفته بودم، گذاشتم توش. حتی جوک‌های جلسه رو هم تمرین کرده بودم! روز جلسه رسید. با لرزش صدا شروع کردم، ولی ترکوندم و جواب همه سؤال‌ها رو عالی دادم. ایزابل و بقیه عاشق پرزنتیشنم شدن. بعد جلسه گفتن: «کجا بودی تا حالا؟» خیالشونم راحت که جک هم بالا سر من هست و من سوتی هم بدم یکی هست جمع بکنه. 

ولی چالش اصلی تازه شروع شد: چطوری باید این ایده‌ها رو اجرا می‌کردم؟ مثلاً یکی از ایده‌ها این بود که وقتی یکی سرچ میکنه «ماکروویو» نزدیکی یکی از 50 تا شعبه تون ما توی شاپینگ ادز میریم نشون میدیم موجودی داخل فروشگاه داری یا نه. بهش می‌گن Local Inventory Ads (LIA). ولی شرکت مشتری همچین سیستمی نداشت و گفتن داشتیمم بهت نمیدادیم!
منم کوتاه نیومدم. وقتی بودجه‌ت چند میلیون دلاره، گوگل مجبوره برات آدم اختصاص بده. با کلی ایمیل و پیگیری، تیم‌های مهندسی گوگل از ایرلند و استرالیا رو آوردم پای کار. بعد از ۶ ماه تلاش و نوشتن بیش از ۵۰ تا ایمیل، تونستیم این پروژه رو برای اولین بار تو نیوزیلند اجرا کنیم. حالا بگذریم که 4 یا 5 تا پروژه مشابه این که توی پرزنتیشن گفته بودم هم بردم جلو…

نتیجه عالی بود! تو دوران رکود اقتصادی، یکی از رقبای اصلی تعطیل شد، ولی ما تونستیم ROAS رو نسبت به سال قبل دو برابر کنیم.

اولین جایزه، اولین افتخار

با اون نتایجی که گرفته بودم، یادم افتاد یه مسابقه هست که همیشه آرزوم بود توش شرکت کنم. این مسابقه بین کمپین‌های برتر گوگل تو نیوزیلند و استرالیا برگزار می‌شد. چندتا کتگوری داشت، ولی من مستقیم رفتم سراغ خفن‌ترینش: Rock Star. این جایزه مخصوص کسایی بود که بیشتر از ۵ سال تو زمینه تبلیغات گوگل کار کرده بودن، و از شانس خوبم، منم تو همین دسته جا می‌گرفتم. جک هم قبول کرد تو نوشتن اولین کیس استادی کمکم کنه.

مسابقه بعد از دو سال وقفه به خاطر کرونا دوباره برگزار می‌شد و جایزش سفر به سانفرانسیسکو بود؛ بازدید از دفتر مرکزی گوگل و ملاقات با مدیرای ارشدش. از همون اول گفتم اگه قراره شرکت کنم، باید بهترین جایزه رو ببرم.

برای اولین بار شرکت کردم و از بین ۴۴ شرکت‌کننده که خیلی‌هاشون سال‌ها بود تو این رقابت شرکت می‌کردن، فینالیست شدم! روز فینال، با 3 تا همکارام رفتم. زن جک هم توی گوگل کار میکرد و منو میشناخت. انگار همه بچه‌های گوگل می‌خواستن یه نفر جدید، مثل من، برنده بشه. منم کلی توی سال گذشته با ایملهام خندونده بودمشون و همه هم از نتایج شگفت زده بودن بجز اینکه خود تیم مهندسی گوگل هم کمک کرده بود. خلاصه مطمئن بودم که میبرم و بردم.

وقتی برگشتم شرکت، بهترین لحظه کاری‌م رقم خورد. همکارام برام یه تونل افتخار درست کرده بودن و حسابی سورپرایزم کردن. کسی که تا چند وقت پیش هیچ‌کس حتی اسمشم درست نمی‌دونست، حالا شده بود Rock Star شرکت.

از زیر صفر تا Agency Rockstarاز زیر صفر تا Agency Rockstar

از گوگل‌پلکس تا دومین جایزه

به‌عنوان برنده جایزه، به سانفرانسیسکو و دفتر مرکزی گوگل دعوت شدم. این سفر تجربه‌ای بی‌نظیر بود؛ بازدید از گوگل‌پلکس و ملاقات با مدیرای ارشد گوگل. یکی از خفن‌ترین‌ها لورن ابنی بود، از مدیرای پروژه‌های Gemani. اما نقطه عطف سفر، دیدار با جیسون اسپرو، معاون ساندار پیچای تو بخش محصولات درآمدزا بود. آدم فوق‌العاده باهوشی بود و کلی نکته گفت که در موردش توی توییترم نوشتم.

از زیر صفر تا Agency Rockstarاز زیر صفر تا Agency Rockstar

بعدش هم رفتیم گوگل‌پلکس، دفتر اصلی گوگل توی مانتین ویو. یه جایی مثل یه شهر بود! برای جابه‌جایی یا باید دوچرخه‌های رنگی‌شونو می‌گرفتی یا اوبر می‌زدی. خلاصه این سفر یکی از اون تجربه‌هایی بود که هیچ‌وقت یادم نمیره.

از زیر صفر تا Agency Rockstar از زیر صفر تا Agency Rockstarاز زیر صفر تا Agency Rockstar

بعد از برگشت، رسیدیم به آخر سال و بلک فرایدی، یعنی همون فصل طلایی که فروش سه ماه آخر سال معادل ۹ ماه قبله! و من باید بازم خلاقیت بخرج میدادم، اینجا بود که عاشق کارم شدم، چون فقط تنظیمات مهم نیست، باید استراتژی درست داشته باشی. شروع کردم به آنالیز دیتای سال‌های قبل؛ کلی اطلاعات از مشتریایی داشتیم که بلک فرایدی از ما خرید کرده بودن. از طرفی، یه چیزه دیگه هم این بود که ترند محبوبیت کراکس رو سریع متوجه شدم از نتایج و سرچ ترمها. 

یک کمپین مخصوص کراکس زدم که توی 1 روز 300 هزار دلار فروخت. علاوه بر اون، دیتای سال قبل رو به‌عنوان Customer Audience به کمپین اضافه کردم تا یه سیگنال قوی از مشتریای احتمالی داشته باشیم، بعلاوه چندتا کار خفن دیگه.

نتیجه؟ بهترین کمپین تاریخ بلک فرایدی برای ربل اسپورت! این موفقیت باعث شد برای بار سوم فینالیست مسابقه گوگل بشم. همکارام می‌گفتن: «امکان نداره دوباره به تو جایزه بدن، گوگل باید هوای بقیه آژانس‌ها رو هم داشته باشه.» ولی نتیجه یه چیز دیگه بود: برای بار دوم، جایزه Rock Star رو بردم! اون موقع دیگه جک رفته بود و من تنها مدیر حساب شده بودم. اعتماد کامل مشتری رو جلب کرده بودم.

ادامه مسیر با قدرت بیشتر

بعد از این دستاوردها، تصمیم گرفتم از مدیریت اکانت‌های بزرگ فاصله بگیرم و تو اوج کنار بذارم. و تمرکزم رو روی توسعه وی دیجیتال مارکتینگ و AV Consulting بذارم، که در واقع نسخه بین‌المللی وی دیجیتاله و مشتریای بین المللی رو سرویس می‌ده.

الان کنار شما هستم؛ با آموزش گوگل ادز و وی تاک، همیشه سعی می‌کنم به جوونایی که اول مسیر هستن کمک بکنم. چون معتقدم هر کسی به یه جک تو زندگیش نیاز داره تا مسیر پیشرفتش رو هموار کنه.

چقدر این پست مفید بود؟

میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

Picture of فربد وزیری

فربد وزیری

من فارغ التحصیل مهندسی از دانشگاه تهران و فارغ التحصیل بازاریابی و مدیریت از دانشگاه اوکلند نیوزیلند هستم. در نگاه اول دو رشته بی ربط ولی تکمیل کننده هستن. مهندسی و ریاضی به من قدرت تحلیل داده تا تصمیمات استراتژیک در کار دیجیتال مارکتینگ بگیرم.20 سال پیش کارم رو بعنوان مدیر محصول، مدیر برند و مدیر بازرایابی در شرکتهای بزرگی مثل کیش چوب، مهرام، کنتور سازی ایران و چاپ آقا شروع کردم و 15 سال هست آژانسهای دیجیتال مارکتینگ خودم رو در ایران و نیوزیلند مدیریت میکنم.سال 2023 دوبار جایزه بهترین کمپین گوگل ادز در نیوزیلند و استرالیا رو بردم.Linkedin , Instagram , X

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *